• 1404/02/05 - 08:44

رهیافتی قرآنی به آموزه‌های امام جعفر صادق (ع)

در این نوشتار، به چشمه‌های حکمت صادقی با رویکردی قرآنی به آموزه‌های امام جعفر صادق (ع) خواهیم پرداخت.

مقدمه:

در گستره‌ی بیکران معارف اسلامی، کلام پیشوای ششم، حضرت امام جعفر صادق (علیه‌السلام)، همچون خورشیدی فروزان، راهنمای پویندگان طریق حقیقت بوده است.  احادیث گهربار ایشان، که سرشار از حکمت و معرفت الهی است، همواره چراغ راهی برای فهم عمیق‌تر آموزه‌های دین مبین اسلام به شمار می‌رود. این مقاله، با هدف تبیین و تشریح برخی از مهم‌ترین موضوعات مطرح شده در روایات این امام همام، به کندوکاو در این گنجینه ارزشمند می‌پردازد.  تلاش شده است تا با بهره‌گیری از آیات نورانی قرآن کریم، ابعاد گوناگون این آموزه‌ها روشن‌تر شده و پیوند ناگسستنی میان کلام معصومین (علیهم‌السلام) و وحی الهی آشکار گردد. از فضائل سوره‌های قرآن گرفته تا اسرار عبادات و نگرش به دنیا و آخرت، هر موضوعی در این پژوهش، دریچه‌ای نو به سوی فهم عمیق‌تر معارف ناب اسلامی می‌گشاید. 

چشمه‌های حکمت صادقی: رهیافتی قرآنی به آموزه‌های امام جعفر صادق (ع)

1- تاج سوره ها

در تفسیر قرطبى از امام صادق علیه السلام نقل شده است: «بسم اللَّه» تاج سوره هاست. تنها در آغاز سوره برائت (سوره توبه) «بسم اللَّه» نیامده و این به فرموده حضرت على علیه السلام به خاطر آن است که «بسم اللَّه» کلمه امان و رحمت است، واعلام برائت از کفّار و مشرکان، با اظهار محبّت ورحمت سازگار نیست. [1] 

2-راه مستقیم  درفطرت سالم

بنابر روایتى از امام صادق علیه السلام: راه مستقیم، راه فطرت سالم است. [2]۱. تطابق دین با فطرتخداوند در آیه ۳۰ سوره روم می‌فرماید: «پس روی خود را به سوی دین حنیف کن، که مطابق فطرت الهی است».[3] این آیه نشان می‌دهد دین اسلام با فطرت انسان هماهنگ است و تفکیک آن دو دشوار است. اسلام به معنای تسلیم محض در برابر خداوند است[4] و فطرت سالم نیز انسان را به پیروی از دستورات الهی سوق می‌دهد. بنابراین، اولین ویژگی فطرت سالم، تبعیت کامل از آموزه‌های دینی است. ۲. اشتراک تمام بشر در داشتن فطرتخداوند همه انسان‌ها را با فطرتی یکسان آفریده است: «فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتىِ فَطَرَ النَّاسَ عَلَیهَا». اختلافات معنوی موجود ناشی از عملکرد انسان‌هاست، نه تفاوت در فطرت.[5] این اشتراک فطری موجب می‌شود کارهای خلاف عرف یا ظالمانه (مانند آزار کودکان) به‌طور طبیعی تقبیح شود. ۳. تبدیل‌ناپذیری فطرتخداوند در ادامه آیه ۳۰ روم می‌فرماید: «لَا تَبْدِیلَ لِخَلْقِ الله». فطرت الهی تغییرناپذیر است؛ هرچند ممکن است تحت تأثیر انحرافات تضعیف شود، اما هرگز از بین نمی‌رود.[6] این ویژگی زمینه‌ساز توبه و بازگشت به مسیر الهی حتی پس از گناه است. ۴. عدم انحراف فطرتفطرت سالم اگر پرورش یابد، انسان را از انحراف بازمی‌دارد. قرآن با عبارت «ذَلِکَ الدِّینُ الْقَیِّم»[7] تأکید می‌کند دین منطبق بر فطرت، راهی استوار و بدون کج‌روی به سوی کمال است.۵. فطرت مؤثر در تفکر انسان ذاتاً فراموشکار است، اما فطرت او را به یاد خدا و تفکر در آیات الهی فرا می‌خواند. خداوند در پایان آیه ۳۰ روم می‌فرماید: «وَ لَکِنَّ أَکْثرَالنَّاسِ لَا یَعْلَمُون». غفلت از فطرت موجب دوری از سعادت می‌شود، در حالی که تفکر ــ که برتر از عبادت شمرده شده ــ ریشه در فطرت سالم دارد. پس فطرت سالم، موهبتی الهی و مشترک میان همه انسان‌هاست که هدایت به سوی سعادت دنیوی و اخروی را ممکن می‌سازد. بهره‌گیری درست از این گنجینه، نیازمند تمسک به دین، تفکر و پرهیز از غفلت است. 3-به کوچکى پشه ننگرید از امام صادق علیه السلام نقل شده است که به کوچکى پشه ننگرید که هرچه فیل دارد او هم دارد، به علاوه دو بال که فیل ندارد. تفسیر مجمع البیان.  إِنَّ اللَّهَ لَا یَسْتَحِى أَن یَضْرِبَ مَثَلاً مَّا بَعُوضَةً فَمَا فَوْقَهَا فَأَمَّا الَّذِینَ ءَامَنُواْ فَیَعْلَمُونْ أَنَّهُ الْحَقُّ مِن رَّبِّهِمْ وَأَمَّا الَّذِینَ کَفَرُواْ فَیَقُولُونَ مَاذآ أَرَادَ اللَّهُ بِهَذا مَثَلاً یُضِلُّ بِهِ کَثِیراً وَیَهْدِى بِهِ کَثِیراً وَمَا یُضِلُّ بِهِ إِلّاَ الْفَسِقِینَ‏ [8] همانا خداوند از اینکه به پشه اى (یا فروتر) یا بالاتر از آن مثال بزند شرم ندارد، پس آنهایى که ایمان دارند مى دانند که آن(مثال) از طرف پروردگارشان به حقّ است، ولى کسانى که کفرورزیدند گویند: خداوند از این مثل چه منظورى داشته است؟  (آرى،) خداوند بسیارى را بدان (مثال) گمراه و بسیارى را بدان هدایت مى فرماید. (امّا آگاه باشید که) خداوند جز افراد فاسق را بدان گمراه نمى کند.  اصولاً چرا خداوند از مثال زدن به پشه، شرم کند؟ مگر آفریدن پشه، شرم داشت که مثال زدن به آن نیز شرم داشته باشد؟ کوچکى پشه نباید مورد بهانه باشد، زیرا همین پشه تمام اعضاى فیل را در اندازه کوچکتر دارد و علاوه بر آن دو شاخک نیز دارد. خرطوم تو خالىِ آن همانند ظریف ترین ودقیق ترین سرنگ است که مى تواند این پشه ى کوچک، بزرگترین حیوان را عاجز کند. 

4- همسران بهشتى

از امام صادق علیه السلام درباره ى ازواج مطهّره سؤال شد، فرمودند: همسران بهشتى آلوده به حیض و حدث نمى شوند. [9]همسران بهشتى دو نوع هستند:الف: یکى حور العین که همچون لؤلؤ و باکره هستند و در همان عالم آفریده مى شوند. «أنشاناهنّ إنشاء»ب: همسران مؤمن دنیایى که با چهره اى زیبا در کنار همسرانشان قرار مى گیرند. «ومن صلح من ابائهم و أزواجهم» [10] 

5-فضائل سوره انعام

روایاتى درباره ى فضیلت این سوره و نیز برآورده شدن حاجت به واسطه ى تلاوت این سوره آمده است. از جمله از امام صادق علیه السلام نقل شده که هر کس چهار رکعت نماز (با دو سلام) بخواند، آنگاه این سوره و سپس دعایى را قرائت کند، حاجاتش برآورده مى شود. [11] امام صادق علیه السلام فرمود: هر کس را حاجتی باشد ۴۱ بار این سوره  را بخواند حاجتش براید و اگر بلایی متوجه شود دفع گردد و اگر در یک مجلس نشود در چند مجلس بخواند (یا با جمعی بخوانند) و هر که آن را بخواند  سپس این دعا را بخواند حاجتش براورده شود و آمرزیده گردد: «یا سریعَ الحساب یا شدیدَ العِقاب یا غفورُ یا رحیمُ یا خالقُ یافاطِرالسَّموات وَ الارض یا فالِقَ الحَبِّ وَ النَّوی یا فالقَ الاصباحِ یا مُسَبّبَ الاسباب یا مُفَتِّحَ الابواب یا قاضِی الحاجات یا مُقیلَ العَثَرات یا مُحییَ الاموات یا نُورَ الارضِ وَ السّماوات یا غافِرَ الخَطیئات یا ساتِرَ العَورات یا دافعَ البلیّات إقضِ حاجتی فی هذه الساعات یا اله الاوّلینَ وَ الاخرین یا بدیعُ السماوات و الارض یا ذالجلال و الاکرام یا ارحم الراحمین. سپس حاجت خود را ذکر کند»[12] ابی بصیر از حضرت صادق علیه السلام روایت کرده که حضرت فرمود: « کسی که حاجتی بخداوند دارد و خواستار برآورده شدن آن هست پس چهار رکعت نماز با فاتحة الکتاب  و سوره انعام بخواند و پس از نماز هنگامی که ازقرائت آن فارغ شد بگوید. « یا کریم، یا کریم، یا کریم، یا عظیم، یا عظیم، یا عظیم، یا اعظمُ من کلُّ عظیم، یا سمیعَ الدُّعاءِ، یا من لا تُغَیّرُهُ الایّامُ و اللّیالی، صلّ علی محمدٍ و آل محمد، وارحَم ضعْفی و فقری وَ فاقَتی وَ مسْکَنَتی، فانّکَ اَعْلَمُ بها منّی، و انت اعلمُ بحاجتی، یا من رَحِمَ الشیْخَ یعقوب، حین رَدَّ علیه یوسفُ، قرّةَ عَیْنِهِ، یا منْ رَحِمَ ایّوبَ بعد حُلُولِ بلائهِ، یا من رحم محمداً وَ منْ الْیُتْمِ آواهُ، وَ نَصَرَهُ علی جبابرةِ قریشٍ وَ طَواغیتها، وَ امْکَنَهُ منهم، یا مُغیثُ، یا مُغیثُ، یا مُغیث»[13] مکرر آن را می گویی. قسم به خدایی که جان من در دست قدرت اوست اگر خدا را به این نام ها بخوانی و سپس تمامی حوائج خود را از او بخواهی به تو عطا خواهد فرمود. ان شاءالله. قال ابوعبدالله علیه السلام: نزلت سورة الانعام جملةً واحدةً شَیَّعها سَبعونَ ألفَ مَلَکٍ حتّی نَزَلَت علی محمدٍ فَعَظّموها و بَجَّلوها فإنّ اسم الله فیها فی سبعین موضعاً ولو علم النّاس ما فیها ماترکوها. امام صادق علیه السلام فرمود: تمام سوره انعام یک باره نازل گشت و ۷۰ هزار فرشته آن را مشایعت می کردند تا انکه بر محمد نازل شد پس آن را بزرگ شمارید  و گرامی بدارید . در ۷۰ جای آن اسم اعظم پروردگار برده شده است و اگر مردم می دانستند چه چیزی در این سوره است تلاوتش را ترک نمی کردند. [14] 

6- علم حضرت آدم

به تعبیر امام صادق علیه السلام که در تفسیر مجمع البیان آمده است: تمام زمین ها، کوهها، دره ها، بستر رودخانه ها و حتّى همین فرشى که در زیر پاى ماست، به آدم شناسانده شد. الصّادق (علیه السلام)- قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) لِعَلِیٍّ (علیه السلام): أَمَا إِنَّ جَبْرَئِیلَ أَخْبَرَنِی أَنَّ اللَّهَ عَلَّمَکَ اسْمَ کُلِّ شَیْءٍ کَمَا عَلَّمَ آدَمَ الْأَسْماءَ کُلَّها امام صادق (علیه السلام) رسول‌خدا (به علی (علیه السلام) فرمود: «جبرئیل (علیه السلام) به من خبر داد که خداوند نام همه‌ی چیزها را به توآموخت همان‌طور که به آدم (علیه السلام) تمام نام‌ها را آموخت».[15] در قرآن کریم وَعَلَّمَ ءَادَمَ الْأَسْمَآءَ کُلَّهَا ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَى الْمَلَئِکَةِ فَقَالَ أَنبِئُونِى بِأَسْمَآءِ هَؤُلَا ءِ إِن کُنْتُمْ صَدِقِینَ‏ :و خداوند همه ى اسماء (حقائق و اسرار هستى) را به آدم آموخت، سپس آنها را به فرشتگان عرضه داشت و فرمود: اگر راست مى گویید، از اسامى اینها به من خبر دهید؟ .[16] 

7- شب هاى جمعه

امام صادق علیه السلام فرمودند: «من قرء سورة بنى اسرائیل فى کل لیلة جمعة لم یمت حتّى یدرک القائم و یکون من اصحابه».در روایات به تلاوت این سوره در شب هاى جمعه سفارش شده و از جمله فوائد آن، دیدار امام زمان علیه السلام دانسته شده است. سُبْحَنَ الَّذِى أَسْرَى بِعَبْدِهِ لَیْلًا مِّنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الْأَقْصَا الَّذِى بَرَکْنَا حَوْلَهُ لِنُرِیَهُ مِنْ ءَایَتِنَآ إِنَّهُ هُوَ السَّمِیعُ الْبَصِیرُ  [17]پاک و منزّه است آن (خدایى) که بنده اش را از مسجدالحرام تا مسجدالاقصى که اطرافش را برکت داده ایم شبانه بُرد، تا از نشانه هاى خود به او نشان دهیم. همانا او شنوا و بیناست. 

7-دو بال خضاب شده

1لصّادق ( عَنْ هِشَامِ بْنِ الْحَکَمِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (فِی قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ سُبْحانَ الَّذِی أَسْری بِعَبْدِهِ لَیْلًا الْآیَهًِْ قَالَ رُوِیَ عَنْ رَسُولِ اللَّهِ (أَنَّهُ قَالَ بَیْنَا أَنَا رَاقِدٌ بِالْأَبْطَحِ وَ عَلِیٌّ عَنْ یَمِینِی وَ جَعْفَرٌ عَنْ یَسَارِی وَ حَمْزَهًْ  بَیْنَ یَدَیَ إِذْ أَنَا بِخَفْقِ أَجْنِحَهًِْ الْمَلَائِکَهًِْ وَ قَائِلٌ یَقُولُ إِلَی أَیِّهِمْ بُعِثْتَ یَا جَبْرَئِیلُ فَأَشَارَ إِلَیَّ وَ قَالَ إِلَی هَذَا وَ هُوَ سَیِّدُ وُلْدِ آدَمَ وَ هَذَا وَزِیرُهُ وَ وَصِیُّهُ وَ خَتَنُهُ وَ هَذَا حَمْزَهًُْ عَمُّهُ سَیِّدُ الشُّهَدَاءِ وَ هَذَا ابْنُ عَمِّهِ جَعْفَرٌ لَهُ جَنَاحَانِ خَضِیبَانِ یَطِیرُ بِهِمَا فِی الْجَنَّهًِْ مَعَ الْمَلَائِکَهًْ. امام صادق (علیه السلام)- هشام‌بن‌حکم گوید: امام صادق (علیه السلام) در مورد آیه: سُبْحانَ الَّذِی أَسْری بِعَبْدِهِ لَیْلًا از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) روایت کرده که فرمود:  «درحالی‌که من در ابطح خوابیده بودم و علی (علیه السلام) در سمت راست و جعفر (رحمة الله علیه) در سمت چپ و حمزه (رحمة الله علیه) در مقابل من بود، به ناگاه خود را پوشیده در بال ملائکه دیدم»، یکی پرسید: «ای جبرئیل! تو به‌سوی کدام یک فرستاده شده‌ای»؟ گفت: «به‌سوی این و به من اشاره کرد پس گفت: این سرور و سیّد فرزندان آدم (علیه السلام) است.  و این دیگر وصیّ و جانشین و وزیر و داماد و خلیفه‌ی او در میان امّت اوست و این عموی او سیدالشّهداء، حمزه (رحمة الله علیه) است و دیگری پسرعموی او جعفر (رحمة الله علیه) است، دو بال خضاب شده دارد که در بهشت همراه ملائکه پرواز می‌کند».[18] فَإِنْ آمَنُوا بِمِثْلِ مَا آمَنْتُمْ بِهِ فَقَدِ اهْتَدَوْا ۖ وَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّمَا هُمْ فِی شِقَاقٍ ۖ فَسَیَکْفِیکَهُمُ اللَّهُ ۚ وَهُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ [19] پس اگر آنان هم به آنچه شما به آن ایمان آورده اید، ایمان آورند [که ایمان به قرآن و به پیامبر است] مسلماً هدایت یافته اند، و اگر روی برتابند جز این نیست که در ستیز و دشمنی اند؛ پس به زودی خدا شرّ آنان را [به کشته شدن یا آوارگی از خانه و کاشانه] دفع خواهد کرد؛ و او شنوا و داناست. الصّادق (علیه السلام)- فِی شِقاقٍ ما رُوِیَ عَنِ الصّادق (علیه السلام) أَنَّهُ قَالَ فِی کُفْرٍ.فِی شِقَاقٍ از امام صادق (علیه السلام) روایت است: «منظور از [شقاق]، کفر است».امام صادق علیه السلام شقاق و ستیزه‌جویى را کفر مى‌داند. تفسیر مجمع‌البیان و راهنما. [19] 

8-آنچه را ما گفته‌ایم بگویید

الصّادق (علیه السلام)- بِحَسْبِکُمْ أَنْ تَقُولُوا مَا قُلْنَا وَ تَصْمُتُوا عَمَّا صَمَتْنَا فَإِنَّکُمْ إِذًا قُلْتُمْ مَا نَقُولُ وَ سَلَّمْتُمْ لَنَا فِیمَا سَکَتْنَا عَنْهُ فَقَدْ آمَنْتُمْ بِمِثْلِ مَا آمَنَّا وَ قَالَ اللَّهُ فَإِنْ آمَنُوا بِمِثْلِ ما آمَنْتُمْ بِهِ فَقَدِ اهْتَدَوْا. امام صادق (علیه السلام) برای شما (مؤمنین) همین قدر کافی است که آنچه ما (اهل‌بیت (علیهم السلام)) گفته‌ایم بگویید و نسبت به آنچه ما خاموش بوده‌ایم شما نیز لب فرو بندید. [20]  پس اگر شما فقط آنچه را ما گفته‌ایم بگویید و درباره‌ی آنچه ما سکوت کرده‌ایم تسلیم باشید، مسلّماً به آنچه ما ایمان آورده‌ایم، شما نیز همانند ما ایمان آورده‌اید. خدای تعالی می‌فرماید: فَإِنْ آمَنُوا بِمِثْلِ ما آمَنْتُمْ بِهِ فَقَدِ اهْتَدَوْا. [21] لصّادق (علیه السلام)- فِی تَفْسِیرِ الثَّعْلَبِیِّ قَال قَالَ جَعْفَرُ‌بْنُ‌مُحَمَّدٍ الصَّادِقُ (علیه السلام) قَوْلُهُ عَزَّوَجَلَّ طه أَیْ طَهَارَهًُْ أَهْلِ الْبَیْتِ (مِنَ الرِّجْسَ ثُمَّ قَرَأَ إِنَّما یُرِیدُ اللهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیراً. [22]امام جعفر صادق (علیه السلام) در روایتی که در منابع شیعی مانند «بحار الأنوار» و «البرهان» نقل شده، به تفسیر حروف مقطعه «طه» در آغاز پرداخته است. [23]ایشان این حروف را اشاره به طهارت اهل بیت پیامبر (ع) میدانند و با استناد به آیه تطهیر[24] بر پاکی ذاتی خاندان رسالت تأکید میکنند. ۱. تفسیر «طه» به طهارت اهل بیت (ع):امام صادق (ع) حروف «طه» را رمزی از «طهارت» دانسته و آن را به پاکیزگی اهل بیت (ع) از هرگونه رجس (ناپاکی معنوی) مرتبط میسازند. این تفسیر، جایگاه ویژه اهل بیت را در قرآن و نقش آنان در هدایت امت نشان میدهد. ۲. ارتباط با آیه تطهیر:امام (ع) پس از تفسیر «طه»، به آیه ۳۳ سوره احزاب استناد میکند:إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَیُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیرًا». این آیه در شیعه به «عصمت» اهل بیت (ع) اشاره دارد و طهارت آنان را نهتنها در رفتار، بلکه در ذات و وجودشان تأیید میکند. تفسیر امام صادق (ع) از «طه» به مثابه طهارت اهل بیت (ع)، پیوندی ناگسستنی بین قرآن و مقام امامت در اندیشه شیعی ایجاد میکند. این روایت، علاوه بر تأکید بر جایگاه اهل بیت (ع)، بر نقش آنان بهعنوان مفسران حقیقی قرآن و الگوهای پاکیزگی اخلاقی و دینی تأکید دارد. 

10- ده نام پیامبر اسلام (ص) در قرآن کریم

الصّادق (علیه السلام)- عَنِ الْکَلْبِیِّ عَنْ أَبِی‌عَبْدِ‌اللَّهِ (علیه السلام) قَالَ قَالَ لِی کَمْ لِمُحَمَّدٍ (صلی الله علیه و آله) اسْمٌ فِی الْقُرْآنِ قَالَ قُلْتُ اسْمَانِ أَوْ ثَلَاثٌ فَقَالَ یَا کَلْبِیُّ لَهُ عَشَرَهًْ أَسْمَاء وَ منها طه. [25] امام صادق ( کلبی نقل می‌کند: امام صادق (به من فرمود: «ای کلبی! محمّد (چند اسم در قرآن دارد»؟ گفتم: «دو یا سه اسم». ایشان فرمود: «ای کلبی! پیامبر (ده اسم دارد: و از جمله‌ی آن طه است». این حدیث شریف به ده اسم از نام‌های مبارک حضرت محمد مصطفی (صلی الله علیه و آله) در قرآن کریم اشاره دارد که یکی از آن‌ها نام گرامی "طه" است. این حدیث، جایگاه والای پیامبر اکرم (ص) را در قرآن و نزد اهل بیت عصمت و طهارت (علیهم السلام) نشان می‌دهد و بیانگر آن است که قرآن کریم با تعابیر گوناگون به شأن و منزلت آن حضرت اشاره فرموده است. 

11-«طه» به عنوان نام پیامبر (ص) و معنای هدایتگری

الصّادق (علیه السلام)- عَنْ سُفْیَانَ‌بْنِ‌السَّعِیدِ الثَّوْرِیِّ قَالَ: قُلْتُ لِلصَّادِقِ (علیه السلام) یَا ابْنَ رَسُولَ اللَّهِ (علیه السلام) مَا مَعْنَی قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَل طه فقَالَ (علیه السلام) وَ أَمَّا طه فَاسْمٌ مِنْ أَسْمَاءِ النَّبِیِّ (صلی الله علیه و آله) وَ مَعْنَاهُ یَا طَالِبَ الْحَقِّ الْهَادِیَ إِلَیْهِ. [26] امام صادق ( سفیان‌بن‌سعید ثوری گوید: از امام صادق (پرسیدم: «ای فرزند رسول خدا (! معنای آیه: طه چیست»؟ ایشان فرمود: «طه اسمی از اسامی پیامبر (است، و معنایش این است که ای طلب‌کننده‌ی حق و هدایت‌گر به‌سوی آن». در روایتی که سفیان بن سعید ثوری از امام جعفر صادق (علیه السلام) نقل میکند، امام در پاسخ به پرسش درباره معنای «طه» در آغاز سوره طه، این عبارت را یکی از نامهای پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) معرفی کرده و معنای آن را «ای طالب حق! ای هدایتگر به سوی آن» بیان میفرمایند. این تفسیر، علاوه بر تأکید بر جایگاه رفیع پیامبر (ص)، به نقش ایشان به عنوان مُبلِّغ و مُرشد انسانها به سوی حق اشاره دارد. نکات کلیدی:۱. «طه» به عنوان نام پیامبر (ص):بر اساس این روایت، «طه» یکی از ده نام پیامبر (ص) در قرآن است که در منابع شیعی مانند ذکر شده است.این تفسیر، برخلاف دیدگاه رایج اهل سنت که حروف مقطعه را از اسرار قرآن میدانند، نشاندهنده نگاه عمیق امامان شیعه (ع) به لایههای پنهانی آیات است. ۲. معنای «یا طَالِبَ الْحَقِّ الْهَادِیَ إِلَیْهِ»:امام صادق (ع) با تفسیر «طه» به «ای طالب حق و هدایتگر به سوی آن»، دو ویژگی برجسته پیامبر (ص) را برمیشمارند:طلب حق: پیامبر (ص) به عنوان جوینده و مُبلِّغ حقیقت مطلق. هدایتگری: نقش رهبری ایشان در نشان دادن مسیر الهی به بشریت.این تفسیر، همسو با آیات دیگری است که پیامبر (ص) را «هادٍ إِلَی الْحَقِّ» (هدایتکننده به حق) معرفی میکنند [27] ۳. منابع روایی و اعتبار سند:این روایت در کتابهای معتبر شیعی مانند «بحار الأنوار» و «البرهان» نقل شده و سفیان ثوری، راوی حدیث، از جمله افراد مورد اعتماد در نقل روایات اهل بیت (ع) شناخته میشود. در برخی منابع اهل سنت نیز روایاتی درباره اسامی پیامبر (ص) در قرآن وجود دارد، اما تفسیر «طه» به این شکل، ویژه مکتب اهل بیت (ع) است. ۴. تفاوت دیدگاه شیعه و سنی:مفسران اهل سنت معمولاً «طه» را از حروف مُقطَّعه و بدون تفسیر مشخص میدانند یا آن را به «یا رَجُل» (ای مرد!) تفسیر میکنند. شیعه با استناد به روایات اهل بیت (ع)، این حروف را رمزی از اسما و صفات پیامبر (ص) و اهل بیت (ع) میداند و بر ارتباط ناگسستنی قرآن با عترت تأکید میکند. تفسیر امام صادق (ع) از «طه»، گواهی بر این حقیقت است که اهل بیت (ع) به عنوان وارثان علم پیامبر (ص)، آگاه به اسرار قرآن و قادر به کشف معانی عمیق آن هستند. این روایت، علاوه بر تبیین جایگاه پیامبر (ص) به عنوان طالب و هادی حق، لزوم تمسک به سیره و آموزههای ایشان و اهل بیت (ع) را برای درک صحیح قرآن یادآور میشود. 12- خشوع و حضور قلب در نمازقَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ الَّذِینَ هُمْ فِى صَلَاتِهِمْ خَشِعُونَ :بی تردید مؤمنان رستگار شدند.آنان که در نمازشان [به ظاهر] فروتن [و به باطن با حضور قلب] اند. [28] 1مام صادق علیه السلام فرمود: مراد از خشوع در نماز، فرونهادن چشم است. [29]این حدیث شریف از امام جعفر صادق (علیه السلام) بر اهمیت خشوع و توجه قلبی در هنگام اقامه نماز تأکید دارد. امام (ع) به مؤمنین توصیه می‌فرمایند که در حال نماز، با حالتی از فروتنی و تمرکز کامل به عبادت خود بپردازند.  ایشان برای تأیید این موضوع به آیه شریفه "الَّذِینَ هُمْ فِی صَلَاتِهِمْ خَاشِعُونَ"[30] اشاره می‌کنند که در آن خداوند متعال، خشوع‌کنندگان در نماز را از صفات بارز مؤمنان رستگار برمی‌شمارد.  این حدیث نشان می‌دهد که صرف انجام حرکات نماز کافی نیست، بلکه قلب و روح نمازگزار نیز باید متوجه خداوند متعال باشد. چه کسانى رستگارند؟1. عابدان. «وَ اعْبُدُوا رَبَّکُمْ وَ افْعَلُوا الْخَیْرَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ» [31] پروردگارتان را پرستش کنید، شاید رستگار شوید. 2. آنان که اعمالشان ارزشمند وسنگین است. «فَمَنْ ثَقُلَتْ مَوازِینُهُ فَأُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ» [32]3. دورى کنندگان از بخل. «وَ مَنْ یُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ»[33] 4. حزب اللّه. «أَلا إِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْمُفْلِحُونَ» [34]  حزب خدا رستگارند.5. اهل ذکرکثیر. «وَ اذْکُرُوا اللَّهَ کَثِیراً لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ» [35] خدارا بسیار یادکنید تا رستگار شوید. خشوع در نماز از دیدگاه امام صادق (ع) و دیگر منابع اسلامیالصّادق ( الْخُشُوعُ غَضُّ الْبَصَرِ فِی الصَّلَاهًْ وَ قَالَ مَنِ الْتَفَتَ بِالْکُلِّیَّهًْ فِی صَلَاتِهِ قَطَعَهَا.امام صادق ( خشوع همان چشم را پایین­انداختن در نماز است و فرمود: «کسی که در نمازش کاملاً به‌طرفی [غیر از قبله] برگردد آن [نماز] را قطع [و باطل] ­کرده­ است».[36] علی­بن­ابراهیم ( قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ* الَّذِینَ هُمْ فِی صَلاتِهِمْ خاشِعُونَ قَالَ غَضُّکَ بَصَرَکَ فِی صَلَاتِکَ وَ إِقْبَالُکَ عَلَیْهَا. [35] [خشوع در نماز این است که] چشمانت را ببندی و به نماز توجّه کنی. [37] بر اساس روایات و تفاسیر اهل بیت (ع)، خشوع در نماز از جایگاه ویژهای برخوردار است و به عنوان شرطی اساسی برای قبولی نماز شناخته میشود. در اینجا به بررسی دیدگاه امام صادق (ع) و دیگر مفسران درباره مفهوم خشوع و مصادیق آن میپردازیم: تعریف خشوع: ترکیب قلبی و جسمانیامام صادق (ع) خشوع در نماز را به «پایینا نداختن چشم» در حین نماز تعریف کرده و تأکید میکنند که نگاهکردن به اطراف یا التفات کامل به غیر قبله، نماز را باطل می کند این تعریف با روایتی از پیامبر (ص) همسوست که فرمودند: «اگر قلب خاشع باشد، جوارح نیز خاشع خواهند بود خشوع دو بُعد دارداین نشان میدهد خشوع دو بُعد دارد:بُعد قلبی: تمرکز کامل بر معبود و دوری از هرگونه افکار دنیوی. بُعد جسمانی: کنترل حرکات ظاهری مانند غضّ بصر (پایین انداختن چشم) و پرهیز از حرکات اضافی مانند بازی با ریش یا نگاه به اطراف پیامدهای بی اعتنایی به خشوعامام صادق (ع) با اشاره به حدیث پیامبر (ص)، هشدار میدهند که التفات کامل به غیر قبله در نماز، آن را باطل میکند. این حکم نشاندهنده اهمیت تمرکز در نماز است، چراکه پراکندگی ذهن و نگاه، نشانه بیاعتنایی به حضور در محضر خداوند است[ همچنین در روایتی دیگر، پیامبر (ص) نمازگزارانی را که در نماز به بازی با اعضای بدن مشغولاند، مورد انتقاد قرار داده و میفرمایند چنین افراد اگر قلبشان خاشع بود، جوارحشان نیز آرام میگرفت1. خشوع در آیات دیگر قرآنقرآن در آیات مختلف، ابعاد گوناگون خشوع را بیان میکند:1- خشوع چشم ها: «خُشَّعًا أَبْصَارُهُمْ».[38]2- خشوع قل بها: «أَلَمْ یَأْنِ لِلَّذِینَ آمَنُوا أَنْ تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ».[39]3- خشوع صداها: «وَخَشَعَتِ الْأَصْوَاتُ لِلرَّحْمَنِ»[40] این آیات نشان میدهد خشوع در نماز باید همه این ابعاد را شامل شود: کنترل نگاه، تمرکز قلبی، و ادب در گفتار.خشوع در نماز، از نگاه اهل بیت (ع)، ترکیبی از حضور قلبی و ادب ظاهری است. امام صادق (ع) با تأکید بر غضّ بصر و پرهیز از حرکات اضافی، نشان میدهند که نماز بدون توجه به این اصول، ناقص یا باطل است. این دیدگاه با تفسیر آیات قرآن و سیره پیامبر (ص) همسو است و بر لزوم هماهنگی بین باطن و ظاهر در عبادت تأکید می کند. 

13- ماییم نماز در کتاب خدا... و ماییم زکات

الصّادق ( نَحْنُ الصَّلَاهًْ فِی کِتَابِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ نَحْنُ الزَّکَاهًْ.امام صادق ( منظور زکات و نماز، در قرآن، ما هستیم. [41]این روایت از روایات عمیقی است که مقام رمزی و وجودی اهل بیت (ع) را در قرآن کریم آشکار می‌سازد و از بُعد باطنی شریعت پرده برمی‌دارد. امام صادق (ع) در اینجا بین نماز و زکات به عنوان دو رکن اساسی در اسلام و بین اهل بیت (ع) پیوند برقرار می‌کنند، و این نشان‌دهنده نقش آنان به عنوان جوهر عبادت و حجج الهی بر مخلوقات است. ۱. تفسیر رمزی نماز و زکات در پرتو روایتنماز به عنوان نماد ارتباط با خداوند:امام (ع) اشاره می‌فرمایند که اهل بیت (ع) مظهر نماز حقیقی هستند، یعنی آنان تجسم عملی نمازی هستند که بنده را به خدا نزدیک می‌کند. همانطور که نماز با توجه قلب به سوی خداوند برپا می‌شود، تمسک به ولایت اهل بیت (ع) نیز توجه روحی به سوی حقیقت الهی است. این با روایت دیگری از امام (ع) همخوانی دارد: «ماییم نماز در کتاب خدا... و ماییم وجه الله». زکات به عنوان تطهیر نفوس:زکات در ظاهر خود تطهیر مال است، اما امام (ع) آن را به اهل بیت (ع) به عنوان تطهیر قلوب از آلودگی‌های دنیوی مرتبط می‌سازند. آنان منبع تزکیه روحی امت هستند، همانطور که در تفسیر آیه شریفه «از اموالشان صدقه‌ای بگیر تا به وسیله آن، آنان را پاک و پاکیزه سازی» [42] آمده است، که در آن تزکیه شامل بُعد مادی و معنوی می‌شود. ۲. ارتباط بین اهل بیت (ع) و اوامر قرآنیرآن کریم بین نماز و زکات در بیش از ۲۸ آیه جمع کرده است، مانند: «و نماز را برپا دارید و زکات را بپردازید» [43]. و بر اساس این روایت، این جمع تصادفی نیست، بلکه اشاره به این دارد که اهل بیت (ع) کانالی هستند که غایت این عبادات را محقق می‌سازند، پس آنان:نماز هستند: زیرا ولایت آنان قلب را به خداوند متصل می‌کند.زکات هستند: زیرا محبت آنان نفس را از خودخواهی و شرک پنهان پاکیزه می‌سازد. ۳. بُعد تأویلی در تفسیر آیاتامام صادق (ع) در روایاتشان نشان می‌دهند که قرآن دارای لایه‌هایی از معانی است و اهل بیت (ع) کلید فهم این لایه‌ها هستند. هنگامی که ایشان می‌فرمایند: «ماییم نماز»، اشاره دارند به:تأویل باطنی: جایی که نماز صرفاً حرکات بدنی نیست، بلکه ارتباط با انوار الهی متمثل در ائمه (ع) است.نقش وجودی: آنان «راز نماز» و «روح زکات» هستند، همانطور که در تفسیر آیه شریفه «جز این نیست که خدا می‌خواهد پلیدی را از شما اهل بیت دور کند و شما را کاملاً پاک سازد» [44] آمده است، که در آن طهارت شامل جنبه‌های مادی و معنوی می‌شود.  

14- احکام و فلسفه وضو، غسل و تیمم در قرآن و روایات امام صادق (ع)

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِذَا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلَاةِ فَاغْسِلُوا وُجُوهَکُمْ وَأَیْدِیَکُمْ إِلَى الْمَرَافِقِ وَامْسَحُوا بِرُءُوسِکُمْ وَأَرْجُلَکُمْ إِلَى الْکَعْبَیْنِ ۚ وَإِنْ کُنْتُمْ جُنُبًا فَاطَّهَّرُوا ۚ وَإِنْ کُنْتُمْ مَرْضَىٰ أَوْ عَلَىٰ سَفَرٍ أَوْ جَاءَ أَحَدٌ مِنْکُمْ مِنَ الْغَائِطِ أَوْ لَامَسْتُمُ النِّسَاءَ فَلَمْ تَجِدُوا مَاءً فَتَیَمَّمُوا صَعِیدًا طَیِّبًا فَامْسَحُوا بِوُجُوهِکُمْ وَأَیْدِیکُمْ مِنْهُ ۚ مَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیَجْعَلَ عَلَیْکُمْ مِنْ حَرَجٍ وَلَٰکِنْ یُرِیدُ لِیُطَهِّرَکُمْ وَلِیُتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَیْکُمْ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ ای اهل ایمان! هنگامی که به [قصدِ] نماز برخیزید، صورت و دست هایتان را تا آرنج بشویید و بخشی از سرتان و روی پاهایتان را تا برآمدگی پشت پا مسح کنید و اگر جُنُب بودید، غسل کنید و اگر بیمار هستید یا در سفر می باشید یا یکی از شما از قضای حاجت [دستشویی] آمده، یا با زنان آمیزش کرده اید و آبی [برای وضو یا غسل] نیافتید، به خاکی پاک، تیمم کنید و از آن بخشی از صورت و دست هایتان را مسح نمایید. خدا نمی خواهد [با احکامش] بر شما تنگی و مشقت قرار دهد، بلکه می خواهد شما را [از آلودگی ها] پاک کند و نعمتش را بر شما تمام نماید، تا سپاس گزارید. [45] از امام صادق سؤال مى کنند: چرا شما به هنگام وضو به جاى تمام سر، قسمتى از سر را مسح مى کنید؟ امام مى فرماید: به خاطر حرف «با» در آیه «و امسحوا برؤسکم». امام صادق علیه السلام در تفسیر «صَعِیداً طَیِّباً» فرمودند: زمین بلندى که آب از آن سرازیر شود. [46] آرى، زمین گودى که آب آلوده در آن جمع مى‌شود، براى تیمّم مناسب نیست، زیرا شرط تیمّم، خاک پاک است. در حدیث مى‌خوانیم: «لا صلاة الّا بطهور» [47]، نماز جز با طهارت (وضو یا غسل یا تیمم) صحیح نیست.در حدیث مى‌خوانیم: «ابدأ بما بدء اللّه» [48] از همانجا آغاز کن که خداوند در قرآن آغاز کرده است. همان گونه که در قرآن ابتدا شستن صورت، بعد دست‌ها وبعد مسح سر وبعد مسح پا آمده است، ترتیب وضو نیز همین گونه است. از امام سؤال شد که چرا در وضو بخشى از سر مسح مى‌شود؟ فرمودند: «لمکان الباء» به خاطر حرف «باء» در کلمه‌ى‌ «بِرُؤُسِکُمْ» زیرا معناى آن قسمتى از سر است واگر آیه «و امسحوا رؤسکم» بود در آن صورت باید همه‌ى سر را مسح مى‌کردیم. [49] امام صادق علیه السلام فرمود: «مراد از «لامَسْتُمُ»، آمیزش جنسى است؛ ولى خدا آن را پوشانده و پوشاندن امورى را دوست دارد؛ لذا آن گونه که شما نام مى‌برید، نام نبرده است».  [50] 

15- دنیا؛ طناب پوسیده یا نردبان آسمان

عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ مَا أَنَا وَ اَلدُّنْیَا إِنَّمَا مَثَلِی وَ مَثَلُ اَلدُّنْیَا کَمَثَلِ رَجُلٍ رَاکِبٍ مَرَّ عَلَى شَجَرَةٍ لَهَا فَیْءٌ فَاسْتَظَلَّ تَحْتَهَا فَلَمَّا أَنْ مَالَ اَلظِّلُّ عَنْهَا اِرْتَحَلَ وَ ذَهَبَ وَ تَرَکَهَا.امام صادق علیه السّلام از رسول خدا صلّى اللّٰه علیه و آله نقل کند که فرمود:مرا چه با دنیا،حکایت من و دنیا حکایت سوارى است که به درختى مى رسد و زیر سایه اش استراحت مى کند،و چون سایه اش بر طرف شد از آنجا کوچ کند و درخت را ترک گوید. [51] در روایات اسلامی، دنیا به خودی خود مذموم نیست، بلکه وابستگی افراطی به آن است که انسان را از مسیر حق منحرف میکند. امام صادق (ع) در تبیین این خطر فرمودند:«دنیا سرای فریب است؛ هرکه به آن دل ببندد، نابود میشود.» قرآن نیز نه با دنیا، بلکه با دلبستگی بیمارگونه به آن مخالفت میکند:«وَ إِنَّهُ لِحُبِّ الْخَیْرِ لَشَدِیدٌ» [52] انسان به دلیل عشق شدید به مال و مقام، گاه پای از دایره انسانیت بیرون مینهد، دروغ میگوید و حتی در برابر دین و ارزشها میایستد. این همان «حبّ دنیای ویرانگر» است که امام صادق (ع) از آن بر حذر داشتند. 

16- دنیا و آخرت؛ دو بال پرواز

قرآن کریم با برابری تعداد واژههای «دُنْیا» و «آخِرَه» (۱۱۵ بار)، بر ضرورت توازن میان این دو تأکید می کند. همان گونه که در دعای مشهور می خوانیم:«رَبَّنَا آتِنَا فِی الدُّنْیَا حَسَنَهً وَ فِی الْآخِرَهِ حَسَنَهً»[53] . امام صادق (ع) نیز در تفسیر این آیه فرمودند:«حَسَنَهُ الدُّنْیَا کَفَافُ الْعَیْشِ، وَ حَسَنَهُ الْآخِرَهِ الْجَنَّهُ»؛نعمت دنیا، زندگی به اندازه نیاز است و نعمت آخرت، بهشت بی پایان. . امام صادق (ع) نیز با اشاره به فریبکاری های دنیاپرستان هشدار دادند:«لَا یَغُرَّنَّکُمْ بُکَاؤُهُمْ فَإِنَّمَا التَّقْوَی فِی الْقَلْبِ»[54] گریه های ظاهری و قمه زنی های هیجانی ملاک نیستند. چه بسیار کسانی که در عزاداری ها اشک می ریزند، اما در میدان عمل، به دروغ و غیبت آلوده می شوند! مَثَل دنیاپرستان؛ مگسِ بیقرار!امام صادق (ع) در بیان بی ثمری حرص دنیا، به حکمتی از آفرینش اشاره می کنند: مگسی که پیوسته بال میزند و بر هر چیز نجس و پاک مینشیند، نهایتاً طعمه عنکبوتی بی صدا میشود. این است نماد کسانی که با حرص و فریب می خواهند به مال برسند، اما فراموش میکنند رزق با توکل و تقوا گره خورده است. دلبستگی به دنیا، آتش حرص و دروغ را شعلهور میکند، اما بهرهگیری مشروع از نعمتهای آن، با رعایت حقوق دیگران و حفظ کرامت انسانی، نه تنها مذموم نیست، که خود عبادتی است بزرگ. همانگونه که امام صادق (ع) فرمودند:«مَنْ أَخْلَصَ فِی الْعِبَادَهِ أَعْطَاهُ اللَّهُ أَفْضَلَ مَا یُؤْمِنُ بِهِ أَهْلُ الدُّنْیَا»؛هرکه در عبادت خالص باشد، خداوند برترین بهرههای دنیا و آخرت را به او عطا میکند. [55]  

نتیجه:

در پایان این سفر در میان آموزه‌های گران‌سنگ امام صادق (علیه‌السلام) و انوار آیات قرآن کریم، به این حقیقت آشکار دست یافتیم که کلام اهل بیت (علیهم‌السلام) تفسیر زنده و پویای وحی الهی است. موضوعاتی که در این مقاله مورد بررسی قرار گرفتند، تنها قطره‌ای از دریای بیکران معارف ایشان است که با استناد به آیات قرآن، عمق و اصالت آن‌ها بیش از پیش نمایان گردید.  از تأکید بر اهمیت نماز و خشوع در آن گرفته تا نگرش صحیح به دنیا و آمادگی برای آخرت، تمامی این آموزه‌ها، راهنمایی جامع برای سعادت دنیوی و اخروی انسان به شمار می‌روند.  امید است این پژوهش، گامی هرچند کوچک در راستای شناخت و عمل به این تعالیم ارزشمند بوده و مخاطبان گرامی را به تدبر بیشتر در این میراث گرانبها ترغیب نماید. بی‌شک، عمل به این رهنمودهای نورانی، ضامن رستگاری و کمال انسان خواهد بود. 

پی‌نوشت:

1. تفسیر مجمع البیان و فخررازى.2.در تفسیر صافى، ج 1، ص 86.3.تفسیر المیزان.4.التحقیق فی کلمات القرآن، ج۵، ص۲۳۳.5.صادقی نهرانی، ۱۴۱۹ق، ص۴۰۷.6.قرائتی، ۱۳۸۳، ج۷، ص۱۹۸.7.سوره روم، آیه۳۰.8.سوره 2. بقره آیه 269.تفسیر راهنما و دُرّالمنثور.10. رعد، 13.11..تفسیر اطیب البیان.12. دو هزار و یک ختم ص۶۹.13.مستدرک الوسائل ج۴ ص۲۹۷.14.ثواب الاعمال و عقاب الاعمال مترجم، ص۲۸۲.15. بحارالأنوار، ج۴۰، ص۱۸۵/ نورالثقلین16.سوره 2. بقره آیه 3117.تفسیر الصافی  ج۳ ص۲۲۹18.تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۸، ص۲۶ تأویل الآیات الظاهرهًْ، ص۲۶۹/19.آیه 137 سوره بقره20. تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱، ص۶۹۲21.بحارالأنوار، ج۲، ص۷۷/ مستدرک الوسایل، ج۱۲، ص۲۷۷؛22. «بحار الأنوار» (ج۲۵، ص۲۰۹)،23. سوره طه آیه ۱24.احزاب/۳۳.25.بحار الأنوار، ج۱۶، ص۱۰۱/ بصایرالدرجات؛ ص۵۱۲/ البرهان36.بحار الأنوار، ج۸۹، ص۳۷۳/ معانی الأخبار؛ ص۲۲/ نورالثقلین/ البرهان27. احزاب/۴.28.آیه 2 سوره مؤمنون29. بحار ج 81 ص 26430.مؤمنون/۲.31. حج 7732. اعراب 833. حشر 934. مجادله، 22.35. انفال، 45.38. القمر/۷.39. حدید/۱۶40. طه/۱۰۸41.تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۰، ص۱۸ تأویل الآیات الظاهره، ص۸۰۱42.توبه: ۱۰۳.43. بقره: ۴۳44. احزاب: ۳۳45.آیه 6 سوره مائده46. معانى‌الاخبار، ص 283.47. تهذیب، ج 1، ص 49.48. تفسیر نورالثقلین. به نفل از تفسیر نور  جلد 2 - صفحه 24749. کافى، ج 3، ص 30.50. کافى، ج 5، ص 555.51.مشکاة الأنوار فی غرر الأخبار، ج 1، ص 56352.عادیات/۸.53. بقره/۲۰۱.54. صفات الشیعه، ص۲۷؛55. خطبه 86 نهج البلاغه 

منابع:

https://hadith.inoor.ir/fa/hadith/80615/translate?rownumber=NaNhttps://hawzah.net/fa/Hadith/View/33575https://wiki.ahlolbait.comآیه 6 سوره مائدهhttps://quran.anhar.ir/fazilat-94.htmhttps://alvahy.comآیه ۲ - سوره مؤمنونhttps://gharaati.irتکلف و سختگیریhttps://fa.wikifeqh.iفطرت (قرآن)https://gharaati.ir بقره آیه 26https://gharaati.ir حمد آیه 1https://gharaati.irبقره آیه 31